بالاخره انجامش دادم، پنج سال تمام ازش فرار کردم، سخت تر و بزرگتر شد با چند تا میوم اضافه، و بالاخره وقتی کودک درونم جیغ کشان فراری بود از دکتر، رفتم و قت عمل هم گرفتم، شاید دکترم باعث شد،گفت اینبار فرار نکن، ک فرستادم سراغ جراح، و جراحم انقدر راحت درموردش حرف زد انگار وقت چایی خوری میذاره، شنبه بیا عملت کنم! و اونروز. پنجشنبه بود، پاهام تو زاویه فرار قرارگرفت و گفتم آماده نیستم، گفت خب شنبه بعد و بیرونم کرد، منم رفتم و منشی هم به سادگی همین رو پرسید،این شنبه یا هفته بعد؟
جاابه تا توی خود اتاق عمل هراسان بودم، در حال فرار. یچیزی درونم جیغ میزد ومن مبخاستم مثل بچگیام از بیمارستان بزنم بیرون و فرار کنم ولی موندم،و با گریه بیهوشم کردن
وقتی بهوش اومدم فقط درد بود، فراتر از تصور. مثل چاقویی که شکافته بودم و هنوز توی زخم بود، انقدر من و بقیه در ریکاوری نالیدیم که بهمون میگفتن خفه شین! شاید فکر کردن یادمون نمیاد،ولی من یادم موند و آخرسر هم بهم مورفین دادن
و نکته عجیب درمورد مورفین که هروقت درد داشتم دکمه ش رو میدم وتا حد خاصی تزریق میشد، این بود که هیچ تصور و هپروت و چیز خاصی در پی نداشت ، طبق تصوراتم و فقط کاهنده درد جسمانی بود برای ربع ساعت
شب اول وحشتناک بود
روزبعد عمل: بالاخره اجازه دادن آب بخورم،
نکته:تا میتونین یواش یواش آب گرم بخورین آب ولرم مثلن،تا مواد بیهوشی و اون خلط کثافت که توی گلو هست رو ببره، کاری که من نکردم و دیر انجام دادم و عواقبش بدتر شد
دو:آب ولرم یا گرم قابل نوشیدن، میوه و کمپوت،انجیر. آناناس، و اینکه هرچه زکدتر سرجاتون بشینین بهتره
من مردمو زنده شدماز درد، توی حالت خاب گونه ای بودم، که توی خاب راه میرم ولی احتمالن بخاطر مورفین بوده،
سه: هرچه زودتر بشینین و بتونین پاتون رو آویزون کنین بهتره،زیر چشماتون سیاهی میره احتمالن ولی بعدش درست شد
دوروز اول فقط درد هست،اما اگر بیشتر آب خورده بودم بهترم بود!
رزسوم:بیرون کردن مورفین و مواد بیهوشی کثافت
اینم فقط با کمپوت، مایعات و در مورد خودم چای زنجبیل و دارچین،تواما،
و چای با برگ گل
نفخ بعد عمل هم با همین چاییا درست میشه و نفخ خیلی مزخرفه.اما با جویدن آدامس، و نوشیدن آب گرم، میشه کم کم درست شه
فعلن من روز سوم بعد عملم، عمل باز و کمر و کلیه م درد داره،بدخلقم و میپرم به همه و حال روحیم هم جالب نیست، اما چشم انتظار روز چهارم میمونم،