-
مرداب
شنبه 18 اسفند 1403 23:20
خب الان ما ایرانیها همه باهم در حال سقوطیم، سقوط آزاد، مهم هم نیست دیگه،مهم اینه آخرش چی میشه؟ من هم این وسط زدم کانال اخبارم حذف کردم ،احمقانست وقتی هی انتظار بد و بدتر شدن داشته باشی، بدنت عادت میکنه،به اضطراب و خبرهای بد، اینکه هرروز عادت کردم بگم امروز دیگه چه عن جدیدی برای ما ایرانیها در راهه؟ خلاصه اومدم کس مشنگ...
-
من برای زنده بودن های و هوی تازه میخاهم
پنجشنبه 9 اسفند 1403 22:09
راستش من چندان تو رابطه خوب نیستم،در ایجادش هم همینجور،اگه از وسی خوشم بیاد که دیگه کلن میرینم و نمیتونم عادی هم حرف بزنم با طرف،نمیدونم چه مرگمه من سالها تو لاک تنهایی خودم بودم، و تنهایی واقعن حوصله سربر و مزخرفه، به عنوان کسی که سی و شش هفت سال تنها بوده اکثر اوقات این و میگم، امروز بدجور دلم گرفته بود،جوری که...
-
ادامه خاب
یکشنبه 5 اسفند 1403 19:18
امروز رفتم سر خاک یار قدیمیم،چون در مورد میم نمیتونم با کسی حرف بزنم رفتم و با اون حرف زدم،قبرستون خلوت بود،بارونی بود هوا اما وقتی من رسیدم بارون نمیومد،کلی حرف زدم باهاش و مرور اخبار چند ماه اخیر رو دادم بهش و معتادای تو قبرستون هم میدیدم که میپلکیدن تو آرامگاههای خانوادگی قدیمی تا چیزی دود کنن، یکیشونم اونورتر...
-
خواب
یکشنبه 5 اسفند 1403 12:03
یونگ باور داشت خواب، یک روند شفابخشه که باعث میشه خیلی از مشکلاتمون به مرور، با همین خاب،بهتر شه،این رو ربط میداد به قدرت ناخودآگاه و اینکه الگوهای تکراری رفتاری که شکل گرفته در اقیانوس ناحودآگاه باعث میشن توی خاب،بی اینکه بدونین.روند درمانتون شکل بگیره،البته بسته به مطالعه هم بنظرم هست و یادگیری خوداکاهانه، چون هر...
-
ممنون
پنجشنبه 2 اسفند 1403 22:34
ممنونم بابت پیاماتون،اما من هنوزم به زمان نیاز دارم، امروز برخلاف انتظار، حالم اوکی بود،مرکز آشفتگی نبودم،ولی اشتباه کردم و به اطرافیان،خواهر، رئیس و بقیه گفتم رابطه م تمومه، و سیل کنجکاوی های وحشتناکشون شروع شد،که چرا؟ طرف خیانت کرده؟ چی شده؟ بما بگو. بذار زنگ بزنم فحشش بدم! و غیره،منم خندیدم و گفتم نه اینجور نبوده و...
-
ایسنتای جاسوس
دوشنبه 29 بهمن 1403 22:01
حس میکنم اینستاگرام فهمیده من بهم زدم، داشتم برا همکارم تعریف میکردم ماجرا رو و اینکه به شدت بعد اون ماجرا حس شرم دارم از رفتارم، و بعد اون کلی ویدئو درمورد جدایی از روانکاوهای مختلف خارجی گرفته تا ویدئو و آهنگ های خارجی و ایرانی گریه در آر رمانتیک به شدت احساسی، پخش میشه،دیشب رو که کلی گریه کردم، امشب هم تا اشکم اومد...
-
بیرحمی
شنبه 27 بهمن 1403 21:11
بیرحمی جنبه ای از شخصیت انسان هاست، که تا موقعیت مناسب پیش نیاد،خودش و نشون نمیده، انسان هایی که خودشان رو به شدت مهربان، بشر دوست و ...می بینند در مواجهه با این بخش از شخصیت خودسون شوکه میشن،و ادمهایی که اون جنبه از شخصیت اون فرد به ظاهر مهربان رو میبینن، هم به نحو دیگه ای شوکه میشن حس میکنم یه مشت محکمی خوردم و...
-
ولنتاین
جمعه 26 بهمن 1403 10:33
خب خب خب،کتاب جدیدی برامون اومده بود توی کتابفروشی، اسمش توی مایه های شهود و زندگی بر اساس آن بود،داشتم ورقش میزدم و طرف خابای عجیب غریبی میدید که حتا برای یونگ فرستاده بود و یونگ هم بهش زنگ زده بود،چون صاحب کتابفروشی بدش میاد کتاب بخونیم اونجا، سر و کله ش پیدا شد و مجبور شدم کتاب رو بذارم سرجاش، اما فردا باز باید تا...
-
غار تنهایی
چهارشنبه 24 بهمن 1403 00:00
یجا پیدا کردم برا خودم، سالن مطالعه که بعد کارم برم اونجا و جلو کنجکاوی دوستان رو بگیرم درمورد رابطه م میتونم وانمود کنم قرار دارم، البته یدوره دارک مسخره پیش رومه،که همه ما ایرانیا چون چپ و راست و ماه به ماه تجربش کردیم عادی شده برامون،ولی،درسته دلمم نمیخاد تنها بمونم، ولی حس میکنم این باریه که تو این زندگی به دوشمه،...
-
پایان رابطه
چهارشنبه 17 بهمن 1403 23:58
خودم میدونستما،خود خرم میدونستم، که با سکس رابطم تمومه،اقدام به سکس، باید اول میرفتم دنبال درمان واژینیسموس، بعد سکس حالا قلبم ناراحته،بشدت ناراحتم،اونم بشدت دلخور که چرا بهش نگفته بودم؟ باورم نمیشه، هروقت طرف میگه بیا حرف بزنیم، میدونم درمورد پایان رابطه ست،حتا دیگه سورپرایز و ناراحت هم نمیشم،بعدشم میرم تو خودم، توی...
-
ادامه واژینیسموس
سهشنبه 16 بهمن 1403 21:52
خب امروز، میم از جلسه دورهمی فرار کرد، قبلش من پاهام یاری نمیداد برم اونجا، بعد که به هزار زحمت خودم و رازی کردم برم و ببینمش، چون خیلی خجالت زده بودم بابت اون شب کذایی، دیدم اون نمیاد،بهانه اورده بود که بابای دوستش مرده و باید یکراست برگرده بره شهرستان منم یکم موندم و چایی خوردم و راه افتادم برم برسم به هیپنوتیزم...
-
امواج تغییر
دوشنبه 15 بهمن 1403 23:27
خب هنوز بهم پیام نداده،نمیخام مثل پایان رابطه های نصف ونیمه قبلیم،بشینم گریه کنم و سه ماه نرم سرکار و داستان بنویسم، نه،دیگه از این خبرا نیست،نمیخام هم خودم و تو خونه حبس کنم،هنوز درمرحله اینم که شاید همه چیز از دست نرفته باشه، ولی،آقایون با خانم ها فرق دارن،منم مرد بودم و طرفم مشکل به اون بزرگی داشت، قطعن ادامه...
-
وقتی طوفان از راه برسه،آیا کنار من دیده خواهی شد!؟
یکشنبه 14 بهمن 1403 20:13
خب بعد اون قضیه اقدام به سکس، دیگه بهم پیام نداد،البته حدس میزدم، امیدوار بودم بتونم اینبار انجامش بدم،به اون مشاور گوزوی ساکت هم همین و گفتم، گفت چطور انتظار داشتی راحت سکس داشته باشی؟ مگه درمانش کردی مساله رو؟ ولی هیچ چیزی درمورد درمان واژینیسموس با تحلیل درمانی، نخونده بودم، البته خب درمورد مساله حرف زدن،قطعن بار...
-
ادامه واژینیسموس
شنبه 13 بهمن 1403 23:27
خب،آبروی خودم رو بردم در رختخواب! و یادم افتاد به ترومای دوران کودکیم، فکر نمیکردم یک خاطره در اون زمان که مدرسه هم نمیرفتم یادم نیست چند سالم بود که پیش اومد،انقدر در زندگیم بعدها تاثیر داشته باشه، توی تخت، به میم گفتم دلیل واژینیسموسم چیه،گفت چرا اینجور شدی بچه؟ و چون خیلی صمیمی پرسید، منم جوابش رو دادم، چیزی که...
-
واژینیسموس
جمعه 12 بهمن 1403 21:06
لین اولین باره درموردش مینویسم، دلمم نمیخاست البته،یک هس مقاومت شدید به کل قضیه دارم و برمیگرذه به دوران کودکی که پسردایی نامحترم، سعی در تجاوز به من داشت،البته خیلی بچه بودیم و نمیدونست داره چکار میکنه و چیزی نشد،در عمل،اما در ذهن من آشوب به پا شد، ترس از پسرا و جنس مخالف از همون موقع در وجودم شکل گرفت،و بعد به ترس...
-
دیو ترس
چهارشنبه 3 بهمن 1403 00:06
این کار پلید! و فرستادن زنها به کار بیرون خونه.حقه خود مردها بود تا از اون مجازات الهی که تا آخر عمر، بار امرار معاش رو به دوش بکشن به خاطر گناه اولیه، رها شن حالا مونده ماا هم راهی پیدا کنیم تا از رنج زایمان و پریودی خلاص شیم، نمیشه دو تا رنج، یکی رنج امرار معاش و دومی پریودی رو باهم به دوش بکشیم،سخته،چهار هفته از...
-
ازدواج زودهنگام
شنبه 29 دی 1403 09:46
دو تا از چیزایی که همیشه چندش آور بوده برام، یکی ازدواج فامیلی بوده، یکی هم ازدواج زودهنگام مثلن زیر بیست و،پنج سالگی ازدواج فامیلی که مثل زنا با محارم میمونه،با کسی که مثل داداشت باهات بزرگ شده،عروسی کنی، واقعن موندم چطور خیلیا هنوز میخان بچسون با بچه برادر یا خاهرشون ازدواج کنه، خیلی نفرت انگیزه و جدیدن ثابت شده...
-
اولین پریود بغد عمل فیبروم،میوموکتومی
پنجشنبه 27 دی 1403 06:15
حس میکردم که انگار یک وزنه یا دمبل گذاشتن توی شکمم که داره خودش رو به سمت زمین میکشه،دکتر میگفت عادیه، و بعد برام آمپول پروژسترون نوشت،چهارتا، که دو تا دو تا تزریق میشد طی دو شب، هفته قبل، و بعد از تزریق آمپول پروژسترون،پنج تا ده روز طول میکشه تا آدم پریود شه و این حس سنگینی و درد عجیب غریب، تا پریروز که پریود شدم...
-
مستی و راستی؟
چهارشنبه 26 دی 1403 10:03
موندم بعد مستی وقتی طرف چیزی یادش نمیاد و خاطره ها ذخیره نمیشن توی مغز، آیا ناخودآگاه طرف هنوز فعال هست یانه؟ مثلن طرف یادش میاد گاردش رو آورده پایین و به کسی گفته دوستش داره؟ یا کارهای دیگه حین مستی؟ آیا اینها توی ناحودآگاه ذخیره میشن؟ یا از بین میرن؟؟؟؟ ناحودآگاه که همیشه هست،حتا موقع خاب،پس اگر موقع مستی فعال باشه،...
-
روز بیستم بعد عمل
یکشنبه 23 دی 1403 21:34
درد...هنوز درد دارم، حس میکنم شکمم پاره شده، خیلی حس مزخرفیه،هنوز هم پریود نشدم،بعد عمل و امروز پی ام اس بودم، موندم کی این خوب میشه،کی برمیگردم به زندگی عادی،وچقدر ضعیف شدم،با درد میخابم و با درد بیدار میشم، انقدر مزخرفه،ولی...اسم وبلاگ رو عوض کردم، گوگل چون قبلن این وبلاگ رو ذف کردم، نمیارتش بالا،حالا ببینم با اسم...
-
همه چیز در مورد عمل فیبروم/میوم
چهارشنبه 19 دی 1403 11:10
بهترین راه پذیرش فیبروم و میوم اینه که سراغ کارهای احمقانه و تخمی نرین، مثل داروهای عطاری که من چند سال امتحانشون کردم، و فیبرومم در این حین بزرگتر و بزرگتر شد تا شد سه کیلو،پذیرش اولین قدم درمانه، بافت فیبروم مثل کیست نیست که بخاد با دارو عطاری از بین بره، هیچ دارویی و هیچ عطاری قادر نیست همچین کاری انجام بده،و این...
-
دردهای تیز بعد عمل
شنبه 8 دی 1403 14:16
بعد عمل یه مشکل مسخره که پیش اومده،درد ناگهانی و تیز نفخه! بجوری که چشات سیاه برن و یهو بدنت قفل کنه، بعد ببینی باد بوده، یعنی حس میکنی جهان یه شوخی بزرگه، درد نفخ! بدتر درد خود عمل، جالبه با هرکسی صحبت میکردم، این برداشتن فیبروم که شبیه عمل سزارینه،درمورد بدبختی های بعد سزارین، صحبت میکردن، که از درد نمیتونی صاف...
-
کلافگی بعد عمل
پنجشنبه 6 دی 1403 17:41
اینکه انتظار داری بدنت یهو نرمال شه و برگرده به وضع طبیعی،آرزوی شیرینیه اما... کلافگی اینکه باید صبر کنی، تا خوب شی، دقیقه اضافه میاری و حس میکنی صد سال تو خونه بودی،دیوونه کنندست،حالا روز ششم بعد عمله، کتاب امپراطوری چین رو رسیدم وسطاش، و بنطرم چندان کتاب جالبی نیست که آدم بخاد الان با قیمت جدید، دومیلیون و نیم براش...
-
روز پنجم بعد عمل
پنجشنبه 6 دی 1403 11:03
دیشب نمیدونم بیهوش شدم یا خابم برد! در این حد عجیب، فقط بادرد پاشدم از جام،چون وضعیت دراز کشیدن دردناک بود،خودم و بزور جمع کردم سرجام، و شایدم اشتباهم این بود که رو مبل نخابیدم و برگشتم سرجام، خلاصه خودمو جمع کردم و نشستم و بعد دیدم مامان صدام میزنه و دیدم سه ساعت نشسته خابیدم،در همون وضعیت که مامی متنفره، با پاهای...
-
بیمارستان
چهارشنبه 5 دی 1403 21:14
بیمارستان واقعن جای آشغال و مزخرفی بود،بااینکه خونمون هم همچین مامن آرامش نیست،ولی دروغ گفتم که دفع داشتم تا مرخصم کنن، محصکصن بعضی مریضا که بعد حتا سیفون هم نمیکشیدن،خاهرم سه ساعت شدعفونی میکرد تا من برم دستشویی، جالبه از تو اتاق ریکاوری به ما بیمارها فحش میدادن که خفه شیم، تا وقتی اومدیم اتاق،و من بیهوش بودم،پرستار...
-
روز چهارم عمل
چهارشنبه 5 دی 1403 12:50
زخم ها آبی مانند شدن،درد همچنان هست ولی بیشتر بخاطر تحرک روده ست،و توصیه میکنم، که غذای جامد نخورین وگرنه بعد خودتون با یبوست و درد مواجه میشین،فعلن که بعد هر غذا، باید ملین خورد و من از جمعه قبل عمل تا دیروز غذای درستی نخورده بودم، سوپ و کمپوت اما چیزی که کمکم کرد یکم قوی بمونم، آب کرفس بود و آب هویج.چندروز قبل عمل...
-
بعد عمل جراحی چه گهی بخوریم؟
سهشنبه 4 دی 1403 21:18
بالاخره انجامش دادم، پنج سال تمام ازش فرار کردم، سخت تر و بزرگتر شد با چند تا میوم اضافه، و بالاخره وقتی کودک درونم جیغ کشان فراری بود از دکتر، رفتم و قت عمل هم گرفتم، شاید دکترم باعث شد،گفت اینبار فرار نکن، ک فرستادم سراغ جراح، و جراحم انقدر راحت درموردش حرف زد انگار وقت چایی خوری میذاره، شنبه بیا عملت کنم! و اونروز....
-
ادامه دیو سیاه افسردگی،درمان افسردگی
جمعه 30 آذر 1403 09:49
افراد افسرده احتمالن بخاطر بودن در حالات پایین وجود، و غم همیشگی، از احساس کردن وجودی اهریمنی در کنار خودشون حرف میزنن، که بنده هم این رو در اون دوران سیاه تجربه کردم، اما همه حاصل توهمات ذهنتونه و جای نگرانی نیست که واقعن شیطان یا سگ سیاه کنارتونه و باعث افسردگی میشه! در هر صورت، قرصی که خیلی به کار میاد ،قرص پرفوران...
-
شیطان افسردگی
یکشنبه 25 آذر 1403 20:26
از خاب پیدم و دیدم یکی از دوستان،پیام داده که تصمیم به خودکشی داره، هرچی زنگ زدم و پیام دادم، گوشیش هم خاموش کرد و جواب نداد،به جز خودش هم ،شماره کسی از دوستان یا خانوادش رو نداشتم، بالاخره چندساعت بعد گوشیش رو روشن کرد، اعتراف کرد حالش بده و بگا رفته و نمیدونه چکار کنه،یادم به دورانسیاه سیاه افسردگیم افتاد،دو سالش...
-
تلگرام
سهشنبه 8 خرداد 1403 12:15
جدیدن یک سری ارز دیجیتال اومده شبیه نات کوین که میشه استخراج کرد، البته شاید ارزش نداشته باشه و الکی باشه شایدم مثل نات کوین، یک پولی بشه ازش در اورد، https://t.me/tapswap_mirror_2_bot?start=r_406044816 این یکی رو تلگرام کپی کنین، و بعد باید ضربه بزنین، مثل دیوانه ها، تا براتون رمز ارز استخراج کنه،...