بتهوون برای زندگی!

ادبیات فیلم و آهنگ

بتهوون برای زندگی!

ادبیات فیلم و آهنگ

روز بیستم بعد عمل

درد...هنوز درد دارم، حس میکنم شکمم پاره شده، خیلی حس مزخرفیه،هنوز هم پریود نشدم،بعد عمل و امروز پی ام اس بودم،

موندم کی این خوب میشه،کی برمیگردم به زندگی عادی،وچقدر ضعیف شدم،با درد میخابم و با درد بیدار میشم، انقدر مزخرفه،ولی...اسم وبلاگ رو عوض کردم، گوگل چون قبلن این وبلاگ رو ذف کردم، نمیارتش بالا،حالا ببینم با اسم عوض کردن درست میشه،

و حس میکنم با همه وجودی که دوتامون از رابطه میترسیدیم و با احتیاط هزار درصدی مثل مورچه میریم جلو،مثلن قرار دهم ببوستت اونم تو مستی، یا قرار یازدهم تازه دستتو بگیره،

گرچه منم الان بعد عمل نه میتونم سکس داشته باشم نه هیچی،خودشم میدونه البته،ولی چقدر ما بگا رفتیم که اینقدر تو سن سی و شش سالگی محتاطیم که قرار یازدهم تازه دست همو بگیریم، یعنی در مخیلاتم هم نمیگنجید که روزی چنان از کسانی که دوستشون داشتم، ضربه بخورم که اینجوری محتاط کیری بشم،اونم همینطور،و هنوز هم ترسی باشه که نکنه این هم ضربه ای بزنه به من،فعلن که دلم میخاد به شدت رابطه جنسی رو،اما اینجور که بوش میاد، تا سه هفته دیگه اگه این رحم خوب شه،اگه خوب شه...کاش خوب شه...شاتس من باشه،ترامپ حمله میکنه و هممون ...امیدوارم زنده بمونیم تا بعدش رو ببینیم

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد